ز شمال به شمال

Sayed Hussain Zahin. Bild: Privat

سید حسین حسینی یک و رپر اهل افغانستان است اما درست زمانی که حرفه اش قرار بود شکل جدیدی تری به خودش بگیرد، طالبان کشور را تصرف کرد. علیرضا نقوی، که نیز اصالت افغانستانی دارد، با او دیدار کرده و درباره گریز و زندگی با او گفتگو کرده است.

زندگی در افغانستان ھمیشه با مشکلات ھمیشگی خودش برای ساکنان آن ھمراه بوده است، کلیشه ھایی مانند جنگ، فقر و طالبان بیشترین سرخط ھای خبری است که عادت به شنیدن شان در اخبار داریم. افغانستان اما تا سال ٢٠٢١ در عرض ٢٠ سال برای اولین بار در تاریخ خودش دوره ی جدیدی را تجربھ کرد که تا قبل آن وجود خارجی نداشته بود، دوره ای از دموکراسی و آزادی اما ھمچنان در زیر سایه تھدید و حملات مکرر طالبان. در ھمین برھه است که سید حسین حسینی با اسم ھنری ”ذھین ” مانند ھزاران جوان افغان دیگر به دنبال آرزوھا و ھدف ھای جدید وارد جامعه می شوند.

ھدف ھا و آرزوھایی که با دنیای محافظ کار آن روز ھای افغانستان و جامعه ی سنتی آن بیگانه است و این نوید تولد نسل جدیدی در این کشور در گذر از سنت به سمت مدرنیته، را میدھد. “من در شمال افغانستان در ولایت سرپل بدنیا آمده ام و در ده سالگی با گوش دادن به رپ ھای توپاک به این ھنر علاقه پیدا کردم ” ذھین اینطور خودش را معرفی می کند و در ادامه حرف ھایش می گوید: “من شروع به وارد شدن به دنیای جدیدی کردم که آخر این قصه مرا را به جایی بسیار دور تر از مکان جغرافیایی و محل تولدم کشاند.” در ١۴ سالگی شروع به کار در رادیو ھایی به نام باند و رادیو مهر میکند که ذھین در ھمین باره با لبخند می گوید : ” انقدر کوچک بودم که بقیه فکر میکردند این صدای یک دختر است.

“ بعد از دوسال کار در رادیو و ھمزمان کار بر روی موزیک و رپ، او شروع به نوشتن شعر و ضبط موزیک به صورت آماتور می کند اما باز ھم در سایه مخالفت ھا و تهدیدات از سوی افراد جامعه. ”سال ،٢٠١٩ یک سال فوق العاده بود“ ذھین با لبخند تلخی تعریف میکند. بعد از قبول شدن در برنامه ی ستاره ی افغان، پربیننده ترین برنامه ی تلویزیونی در سراسر افغانستان، او به کابل نقل مکان می کند تا زندگی ھنری و حرفه ای ذھین شکل جدیدی به خودش بگیرد و او خود را در کابل ناامن اما پر جنب و جوش پیدا کند.

اجرای روی صحنه و رپ در افتتاحیه ھای مسابقات مبارزه ی آزاد، با درآمد ھرچند کم، اما آرزوی چند ساله قبل ذھین بود که رنگ و بوی واقعیت به خودش گرفته بود،ھمزمان که ذھین در کنار استعداد رپ، یک دیزاینر و طراح گرافیک موفق در کابل است. علاوه ی بر اینکه شروع پروژه ی ”مدلستان“ به عنوان مدیر کل و مدیر رسانه ای در اولین آژانس مدلینگ در کابل، که سعی در معرفی مدل ھای زن و مرد به شرکت ھا و ھمزمان برگزاری فشن شو یک تجربه ی جدید در زندگی ھنری و رو به پیشرفت ذھین است. اما در افغانستان غرق در سنت ھا، برگزاری فشن شو و ھر فعالیتی مرتبط با زنان یک تابو و خط قرمز

است که گذشتن از آن حتی به قیمت جان آدم میتواند تمام شود، ذھین این مسئله را با شروع تھدیدات بسیار خوب متوجه شده بود.

به باور بسیاری روز ١۵ اگوست ،٢٠٢١ سیاه ترین روز در تاریخ افغانستان است که ھمراه با ورود طالبان به کابل، حکومت جمهوری که ھمراه با ورود امریکایی ھا شکل گرفته بود، ھمراه با آرزو ھای میلیون ھا دختر و پسر افغان در عرض چند ساعت سقوط می کند و حال افغانستان وارد دوره ی جدیدی از خفقان و استبداد دینی میشود.

مردم افغانستان ھنوز خاطرات حکومت اول طالبان در دھھ ی ٩٠ را از یاد نبرده اند. ذھین خاطرات بعد از سقوط را اینطوری بیان می کند ” ۶ ماه تمام را در مکانی در کابل پنهان بودم“ و بعد از توییت ھای سخنگوی طالبان در تهدید به دستگیری افراد مرتبط با مدلینگ زنان به امید نجات یافتن و امکان ادامه فعالیت ھنری، به ایران مهاجرت می کنند اما ایران ھمیشه با سختی ھا و تبعیض ھای خاص خودش برای پناھندگان افغانستانی ھمراه بوده است که ذھین از آن روز ھا به عنوان روز ھای سخت و طاقت فرسا یاد میکند.

نداشتن اجازه کار و ١٢ ساعت کار غیر قانونی، نداشتن کارت بانکی و تبعیض مداوم، ذھین را به کلی از رپ و موسیقی دور کرده بود و او در ھمین دوران شروع به جستن راھی برای خارج شدن از این وضعیت با سازمان Icorn برای درخواست کمک، به تماس میشود. ذھین تعریف میکند :” دوسال انتظار و روز ھای سخت در ایران در سایه امکان اخراج به افغانستان تحت کنترل طالبان یک کابوس ھر روزه بود .“ بعد از اما و اگر ھای بسیار وقتی که امیدواری جای خود را به ناامیدی داده بود، تلاش ھای سازمان Icorn به ثمر نشست و او به سوئد و شھر اسکیلستونا مھاجرت می کند. از او درباره ی زندگی جدید میپرسم، از سفری که از شمال افغانستان شروع شده بود و حال در جایی در شمال کره ی زمین خاتمه که نه، اما ادامه پیدا می کند.

-سوئد را چطور کشوری دیدی؟

”من در ٢٠ دسامبر ٢٠٢٣ وارد سوئد شدم، برف زیاد (با لبخند) و سردی ھوا ھمراه با مردمی بسیار خونسرد و مودب که زیاد اھل استایل ھای فشن و ھیپ ھاپی نیستند، به نظرم مردم سوئد ، مردم متعصبی ھم نیستند، چند فرھنگی در این کشور زیاد به چشم می آید و بیشتر این مردم به زبان انگلیسی مسلط ھستند که این راه را برای ارتباط برقرار کردن راحت کرده است .“

ذھین حالا حتی اولین اجرا ھایش را ھم برای اولین بار در خارج از افغانستان پیش برده و در برنامه ی به نام مردم و فرھنگ اجرای رپ داشته است.او حال می تواند جایی در وسط سوئد در یکی از شمالی ترین کشور ھای کره ی زمین به دنبال آرزو ھای ناتمام و موسیقی برود و ھمزمان با یادگیری زبان سوئدی ، طعم زندگی جدید در جامعه و فرھنگ جدیدی را بچشد و از ھمه مهمتر طعم آرامشی بعد از سالها زیادی در طوفان تهدید، تبعیض و مهاجرت.

Alireza Naghavi • 2024-06-04
Alireza Naghavi är filmare och skribent som föddes i Afghanistan, och växte upp i Iran. Har visat verk på Cannes filmfestival och bor nu i Paris där han arbetar med sin första långfilm.


ز شمال به شمال

Sayed Hussain Zahin. Bild: Privat

سید حسین حسینی یک و رپر اهل افغانستان است اما درست زمانی که حرفه اش قرار بود شکل جدیدی تری به خودش بگیرد، طالبان کشور را تصرف کرد. علیرضا نقوی، که نیز اصالت افغانستانی دارد، با او دیدار کرده و درباره گریز و زندگی با او گفتگو کرده است.

زندگی در افغانستان ھمیشه با مشکلات ھمیشگی خودش برای ساکنان آن ھمراه بوده است، کلیشه ھایی مانند جنگ، فقر و طالبان بیشترین سرخط ھای خبری است که عادت به شنیدن شان در اخبار داریم. افغانستان اما تا سال ٢٠٢١ در عرض ٢٠ سال برای اولین بار در تاریخ خودش دوره ی جدیدی را تجربھ کرد که تا قبل آن وجود خارجی نداشته بود، دوره ای از دموکراسی و آزادی اما ھمچنان در زیر سایه تھدید و حملات مکرر طالبان. در ھمین برھه است که سید حسین حسینی با اسم ھنری ”ذھین ” مانند ھزاران جوان افغان دیگر به دنبال آرزوھا و ھدف ھای جدید وارد جامعه می شوند.

ھدف ھا و آرزوھایی که با دنیای محافظ کار آن روز ھای افغانستان و جامعه ی سنتی آن بیگانه است و این نوید تولد نسل جدیدی در این کشور در گذر از سنت به سمت مدرنیته، را میدھد. “من در شمال افغانستان در ولایت سرپل بدنیا آمده ام و در ده سالگی با گوش دادن به رپ ھای توپاک به این ھنر علاقه پیدا کردم ” ذھین اینطور خودش را معرفی می کند و در ادامه حرف ھایش می گوید: “من شروع به وارد شدن به دنیای جدیدی کردم که آخر این قصه مرا را به جایی بسیار دور تر از مکان جغرافیایی و محل تولدم کشاند.” در ١۴ سالگی شروع به کار در رادیو ھایی به نام باند و رادیو مهر میکند که ذھین در ھمین باره با لبخند می گوید : ” انقدر کوچک بودم که بقیه فکر میکردند این صدای یک دختر است.

“ بعد از دوسال کار در رادیو و ھمزمان کار بر روی موزیک و رپ، او شروع به نوشتن شعر و ضبط موزیک به صورت آماتور می کند اما باز ھم در سایه مخالفت ھا و تهدیدات از سوی افراد جامعه. ”سال ،٢٠١٩ یک سال فوق العاده بود“ ذھین با لبخند تلخی تعریف میکند. بعد از قبول شدن در برنامه ی ستاره ی افغان، پربیننده ترین برنامه ی تلویزیونی در سراسر افغانستان، او به کابل نقل مکان می کند تا زندگی ھنری و حرفه ای ذھین شکل جدیدی به خودش بگیرد و او خود را در کابل ناامن اما پر جنب و جوش پیدا کند.

اجرای روی صحنه و رپ در افتتاحیه ھای مسابقات مبارزه ی آزاد، با درآمد ھرچند کم، اما آرزوی چند ساله قبل ذھین بود که رنگ و بوی واقعیت به خودش گرفته بود،ھمزمان که ذھین در کنار استعداد رپ، یک دیزاینر و طراح گرافیک موفق در کابل است. علاوه ی بر اینکه شروع پروژه ی ”مدلستان“ به عنوان مدیر کل و مدیر رسانه ای در اولین آژانس مدلینگ در کابل، که سعی در معرفی مدل ھای زن و مرد به شرکت ھا و ھمزمان برگزاری فشن شو یک تجربه ی جدید در زندگی ھنری و رو به پیشرفت ذھین است. اما در افغانستان غرق در سنت ھا، برگزاری فشن شو و ھر فعالیتی مرتبط با زنان یک تابو و خط قرمز

است که گذشتن از آن حتی به قیمت جان آدم میتواند تمام شود، ذھین این مسئله را با شروع تھدیدات بسیار خوب متوجه شده بود.

به باور بسیاری روز ١۵ اگوست ،٢٠٢١ سیاه ترین روز در تاریخ افغانستان است که ھمراه با ورود طالبان به کابل، حکومت جمهوری که ھمراه با ورود امریکایی ھا شکل گرفته بود، ھمراه با آرزو ھای میلیون ھا دختر و پسر افغان در عرض چند ساعت سقوط می کند و حال افغانستان وارد دوره ی جدیدی از خفقان و استبداد دینی میشود.

مردم افغانستان ھنوز خاطرات حکومت اول طالبان در دھھ ی ٩٠ را از یاد نبرده اند. ذھین خاطرات بعد از سقوط را اینطوری بیان می کند ” ۶ ماه تمام را در مکانی در کابل پنهان بودم“ و بعد از توییت ھای سخنگوی طالبان در تهدید به دستگیری افراد مرتبط با مدلینگ زنان به امید نجات یافتن و امکان ادامه فعالیت ھنری، به ایران مهاجرت می کنند اما ایران ھمیشه با سختی ھا و تبعیض ھای خاص خودش برای پناھندگان افغانستانی ھمراه بوده است که ذھین از آن روز ھا به عنوان روز ھای سخت و طاقت فرسا یاد میکند.

نداشتن اجازه کار و ١٢ ساعت کار غیر قانونی، نداشتن کارت بانکی و تبعیض مداوم، ذھین را به کلی از رپ و موسیقی دور کرده بود و او در ھمین دوران شروع به جستن راھی برای خارج شدن از این وضعیت با سازمان Icorn برای درخواست کمک، به تماس میشود. ذھین تعریف میکند :” دوسال انتظار و روز ھای سخت در ایران در سایه امکان اخراج به افغانستان تحت کنترل طالبان یک کابوس ھر روزه بود .“ بعد از اما و اگر ھای بسیار وقتی که امیدواری جای خود را به ناامیدی داده بود، تلاش ھای سازمان Icorn به ثمر نشست و او به سوئد و شھر اسکیلستونا مھاجرت می کند. از او درباره ی زندگی جدید میپرسم، از سفری که از شمال افغانستان شروع شده بود و حال در جایی در شمال کره ی زمین خاتمه که نه، اما ادامه پیدا می کند.

-سوئد را چطور کشوری دیدی؟

”من در ٢٠ دسامبر ٢٠٢٣ وارد سوئد شدم، برف زیاد (با لبخند) و سردی ھوا ھمراه با مردمی بسیار خونسرد و مودب که زیاد اھل استایل ھای فشن و ھیپ ھاپی نیستند، به نظرم مردم سوئد ، مردم متعصبی ھم نیستند، چند فرھنگی در این کشور زیاد به چشم می آید و بیشتر این مردم به زبان انگلیسی مسلط ھستند که این راه را برای ارتباط برقرار کردن راحت کرده است .“

ذھین حالا حتی اولین اجرا ھایش را ھم برای اولین بار در خارج از افغانستان پیش برده و در برنامه ی به نام مردم و فرھنگ اجرای رپ داشته است.او حال می تواند جایی در وسط سوئد در یکی از شمالی ترین کشور ھای کره ی زمین به دنبال آرزو ھای ناتمام و موسیقی برود و ھمزمان با یادگیری زبان سوئدی ، طعم زندگی جدید در جامعه و فرھنگ جدیدی را بچشد و از ھمه مهمتر طعم آرامشی بعد از سالها زیادی در طوفان تهدید، تبعیض و مهاجرت.

Alireza Naghavi • 2024-06-04
Alireza Naghavi är filmare och skribent som föddes i Afghanistan, och växte upp i Iran. Har visat verk på Cannes filmfestival och bor nu i Paris där han arbetar med sin första långfilm.